به‌طور واقعاً بی‌سابقه‌ای خوابم بهم ریخته‌ است. روزها شدیداً خواب‌آلودم و جز تلگرام چک کردن و غذا خوردن حال انجام کار دیگری را ندارم. کل این هفته‌ همینطور در خواب بودم و نمی‌توانستم درس بخوانم یا کارهای نشریه را پیگیری کنم و به همین دو دلیل هم نگرانی امانم نمی‌داد و هنوز هم نمی‌دهد. شب هم مثل حالا حس می‌کنم خواب‌آلود نیستم ولی مجبورم بخوابم.

من همیشه آدم خوش‌خوابی بوده‌ام. از آنهایی که دکتر هلاکویی می‌گوید بچه‌های خوب‌اند و خوب می‌خوابند. خواب‌هایم عمیق است و چندان خواب نمی‌بینم. البته اخیراً اوضاع عوض شده. خواب‌های آشفته می‌بینم و از خواب سیر نمی‌شوم. قبلاً لذتم در این بود که آخرهفته‌ها خودم را مم کنم صبح زود بیدار شوم و کارهای زیادی انجام دهم تا حس خوبی به خودم بگیرم و کمبودهای هفته را جبران کنم. فیلم ببینم یا چیزی شبیه به این.

الآن ولی فقط می‌خواهم بخوابم. باز هم بخوابم و فردا برای آزمونی که این هفته با خواب‌آلودگی هیچ خودم را برایش آماده نکرده‌ام را بدهم.

شب بخیر.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها